دو نفر بودند



Home || Email || Profile || post || Lox theme || Archive || Links

˙·٠•● تنهاتــــرین ســـردار●•٠·˙

یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی ودلتنگی...

دو نفر بودند


دوتا دختر که توی حوض خالی میدان شهید مطهری سنگر گرفته بودند دور و برشان پر از نیرو بود اما نه خودی....

 هیچ کاری نمیشد برایشان کرد .خرمشهر تقریبا افتاده بود دست عراقی ها ... حلقه محاصره ی میدان مطهری تنگ تر میشد.

رفتیم پشت بام یک ساختمان... دو نفر بودند دوتا دختر که راه عراقی ها را آن همه مدت سد کرده بودند. فشنگهاشان هم تمام شده بود گویا. خون خونمان را میخورد باید برایشان کاری میکردیم.

 عراقیها دیگر شلیک نمیکردند. میخواستند بگیرندشان، زنده! دیگر رسیده بودند به میدان که دوتا صدا آمد... - تق... - تق... لوله های تفنگ را گرفته بودند سمت هم دیگر آن ها دونفر بودند دوتا دختر که توی حوض خالی میدان مطهری دراز کشیده بودند...

و به راستی دخترانی که برای حفظ پاکدامنی شان تن به قربانی کردن جانشان میدهند با دخترانی که پاکدامنی شان را قربانی جانشان میکنند چه تفاوتی است؟؟؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





_| شنبه 13 خرداد 1391 |_| 14:28 |_| ღ❦☣ღ |_ _| |_


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 92
بازدید دیروز : 29
بازدید هفته : 135
بازدید ماه : 1195
بازدید کل : 46258
تعداد مطالب : 1423
تعداد نظرات : 694
تعداد آنلاین : 1